فرهنگ امروز/ مسعود صادقی*: آرش نراقی یکی از روشنفکران دیندار است که علیرغم نگارش چندین کتاب و مقاله، پیشتر بهواسطهی ترجمهی کتاب عقل و اعتقاد دینی (نوشتهی مایکل پترسون) و بیشتر بهواسطهی دغدغههای همجنسگرایانه و معطوف به حقوق اقلیتهای جنسی، به نام و نشانی نسبی در میان برخی از اهلقلم و جوانان دست یافته است. وی برخلاف عبدالکریم سروش یا ابوالقاسم فنایی، در ورود به ساحت اخلاق کاربردی و نقد هنجارهای اخلاق دینی بسیار جسورانه و ساختارشکنانهتر عمل میکند. کسانی که نوشتهها و دغدغههای فیسبوکی او را دنبال میکنند نیک میدانند که وی سخت دلمشغول مقولاتی چون خیانت یا وفاداری، همآغوشی، حریم جنسی و اقلیتهای جنسی است. (1)
بر همین مبنا، نراقی را میتوان محل تلاقی و بلکه تصادم وجه سنتگرا و سویهی مدرن روشنفکری دینی دانست. او اگرچه رویکرد خود را مبتنی بر سنتگرایی انتقادی میداند، اما در گرهگاههایی اخلاقی چون مقولهی روابط جنسی شدیداً مدرن و سنتستیزانه میاندیشد. البته نکتهی دلگرمکننده اما عجیب و متناقض اینجاست که نراقی مدعی است علیرغم دلبستگی به جریان غالب روشنفکری دینی، مدتهاست که از این جریان جدا گشته و به راهی میان سنتگرایی غیرانتقادی «نصر» و اصلاحگرایی تجددگرایانه «سروش» میاندیشد که وی نام آن را «سنتگرایی انتقادی» نهاده است. (2) اینکه از دل سنتگرایی نراقی حتی مقولهای چون همجنسگرایی هم قابل استخراج است، آدمی را به هراس میاندازد که اگر او تجددگرا میبود به چه جا و آرایی میرسید!
اگرچه چند سالی از نگارش مقالات نراقی در توجیه همجنسگرایی میگذرد، اما بسیاری از اندیشمندان و اخلاقپژوهان این دیار هنوز در برابر آن دم برنیاورده و سکوت پیشه کردهاند. من با وصف اینکه در قالب پژوهشی گستردهتر، در حال پرداختن به مسئلهی همجنسگرایی و تحلیل اخلاقی آن هستم، اما سکوت در مقابل این نظر را بیش از این بر خود و دیگر اخلاقپژوهان روا نمیدانم، بالاخص اینکه نراقی در مواقفی سکوت و یا حتی لحن آرام عدهای را بهمثابه نشانهای از تغییر نگاه یا حتی تأیید همجنسگرایی تفسیر کرده است. (3)
بر همین مبنا، نوشتار کوتاهِ حاضر سعی در نقد این رأی نراقی دارد. البته یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که برخلاف تصور عدهای، اولاً، تلاش برای آشتی دادن اسلام و همجنسگرایی نه با نراقی آغاز شده و نه توسط او رشد و رمق خاصی یافته است؛ ثانیاً، بخش اعظم استدلالهای نراقی اقتباسی ساده و مترجمگونه از حامیانِ مسیحی همجنسگرایی است که تلاش میکنند تا باور به کتاب مقدس و همجنسگرایی را سازگار سازند. (4)
تبیین دفاع نراقی از همجنسگرایی
او معتقد است که دامنهی الهیات رهاییبخشِ قرآن را میتوان به قلمرو حقوق و کرامت انسانی اقلیتهای جنسی نیز گسترانید؛ چراکه به گمان نراقی، هر تفسیری از قرآن که تبعیض بر مبنای هویت و گرایش جنسی را بربتابد از منظر اخلاقی نارواست و یک مسلمان خردورز لاجرم باید بکوشد تا درکی از آیات قرآنی بیابد که با نفی تبعیض بر مبنای هویت و گرایش جنسی سازگار باشد. بهزعم او هیچ دلیل عقلی، اخلاقی موجهی برای تقبیح هویت و گرایشهای همجنسگرایانه (ازآنحیث که همجنسگرایانه است) وجود ندارد؛ بنابراین، تبعیض بر مبنای هویت و گرایشهای همجنسگرایانه (ازآنحیث که همجنسگرایانه است) خلاف اصل عدالت و از منظر اخلاقی ناپسند است. (5)
نراقی داستان قوم لوط را مهمترین مستند مسلمانان برای نفی همجنسگرایی میداند و در تحلیل آن به نکات ذیل اشاره میکند:
1: روایت قرآنی و نیز پارهای قرائن برونمتنی نشان میدهد که قوم لوط مرتکب انواع گناهان فاحش میشدند و هیچ دلیلی وجود ندارد که آن «فاحشه» را که عامل اصلی عذاب ایشان بوده است معادل عمل «همجنسگرایانه» در میان مردان قوم تلقی کنیم. ازقضا از منظر قرآنی، در صدر گناهان قوم لوط کفرورزی و انکار نبوت لوط و سایر پیامبران الهی قرار داشته است. (6)
2: مردان قوم لوط به شیوهای که کاملاً ویژهی ایشان بوده است با مردان شهوت میراندند و آنچه خشم خداوند را برانگیخت نه نفس مناسبات، بلکه شیوه یا نوع ویژهی آن مناسبات بوده است. (7)
3: آنچه در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است عمل لواط بهعنوان یک عمل جنسی است، حال آنکه «همجنسگرایی» به معنای امروزین آن از حدِ یک عمل جنسی صرف میان دو فرد همجنس بسی فراتر میرود و با «هویت» فردی و اجتماعی ایشان پیوند مییابد. (8)
4: در قرآن هیچ اشارهای به «همجنسگرایی» زنان نشده است. (9)
نراقی در جمعبندی مطالب خود و در قیاس با مقولهی بردهداری معتقد است که میتوان آیات مربوط به مناسبات همجنسگرایانه را نیز بازتاب شرایط تاریخی خاص بشر در جهان قدیم دانست. در روزگار پیشامدرن، عمر متوسط انسانها کوتاه و میزان مرگومیر آنها بسیار بالا بود، از سوی دیگر، نیروی بدنی انسانی مهمترین سرمایهی اقوام در تولید اقتصادی و اقدامات نظامی به شمار میآمد. فرزند بیشتر نشانهی قدرت و مکنت بیشتر بود؛ ازاینرو، جوامع پیشامدرن رفتهرفته تولیدمثل را به فضیلتی اخلاقی در نظام ارزشی خود بدل کردند. (10)
نقد ادلهی نراقی
پیش از اینکه ما رابطهی هویت و عمل همجنسگرایانه را مورد تحلیل قرار دهیم لازم است که گرایش جنسی و مؤلفههای چهارگانهی آن را تعریف کنیم.
گرایش جنسی
بیشینگی تحریک شهوانی یا رمانتیک، احساسات، امیال و رفتارهایی که فرد در قبال مردان، زنان یا هر دو دارد.
4 مؤلفهی اصلی گرایش جنسی عبارت هستند از:
- کشش جنسی
تمایل فیزیولوژیک غیرقابل کنترل و شدید شهوانی به مردان، زنان یا هر دو.
- کشش رمانتیک
بودن یا تمایل به قرار گرفتن در یک رابطهی اولیهی عشقی و رمانتیک با مردان، زنان یا هر دو.
- رفتار جنسی
درگیر شدن در ارتباط با زنان، مردان یا هر دو (دستکم) از طریق تماس اعضای تناسلی.
- هویت جنسی
برداشتها و معانیای که اشخاص از جنسیت خود دارند و به برچسبها و القاب تاریخی و اجتماعی خاصی منضم میشود که برای خود برگزیدهاند. (11)
در تفسیر ماهیت مقولهی همجنسگرایی 2 گرایش عمده و مهم وجود دارد:
1) ذاتگرایی
مورخانی چون جان باسویل، همجنسگرایی را بهمثابه یک نوع جهانشمول از تمایلات جنسی معرفی میکند که البته نحوهی ابراز و تفسیر آن متأثر از زمان و مکان است. ذاتگرایی قائل به نوعی نهاد مشترک تاریخی است که در کششهای جنسی نهفته است، خواه کسی آن را همجنسگرایی بنامد و خواه ننامد. به ادعای ذاتگرایان، گونههای جنسی بیش از آنکه جعل شوند کشف میشوند. طبق این دیدگاه، همجنسگرایی بیشتر یک فراوردهی طبیعی است تا فرهنگی یا تاریخی. (12)
2) برساختگرایی اجتماعی
در مقابل، گروهی از متفکران از جمله میشل فوکو، جفری ویکس و دیوید هالپرین بیشتر بر وجوه تمایز تاریخی تأکید میکنند تا وجوه تشابه و استدلال میکنند که چگونه سکس در یک قلمرو فرهنگی خاص، شکلی ویژه به خود میگیرد. تأکید زیاد بر نقش اجتماع در شکلدهی به تجربهی جنسی سبب شده که نام این دیدگاه را برساختگرایی اجتماعی بنهند. به گمان برساختگرایان، همجنسگرایی پدیدهای مدرن است. (13)
رویکرد نراقی در تحلیل سرشت همجنسگرایی، رویکردی برساختگرایانه است. به نظر میرسد که بحث میان سرشت و کیفیت همجنسگرایی بحثی دامنهدار است که بهراحتی یکی از طرفین دعوا نمیتواند غلبهی خود را مفروض بگیرد. این در حالی است که نراقی در مقالهی خود به صرف تفکیک میان هویت جنسی و رفتار جنسی اکتفا کرده و همین مقوله را برای اثبات نگرشی برساختگرایانه کافی میداند. اما ظاهراً ما در اینجا شاهد یک مغالطهی بزرگ و خطرساز هستیم. برداشت هویتی از همجنسگرایی نمیتواند فی حد ذاته کیفیت و وصف اخلاقی رفتار همجنسگرایانه را تغییر دهد؛ چنانکه مثلاً اگر قرار باشد که ما میان رفتار خودآزارانه و هویت خودآزارانه تفکیک کنیم و سپس از آن نتیجه بگیریم که یک هویت خودآزارانه، عمل خودآزاری را اخلاقی یا بیاشکال میسازد در واقع به سمت یک بیاخلاقی بزرگ به راه افتادهایم.
نراقی و بهطورکلی قائلین به برساختگرایی باید نشان دهند که دستکم به یکی از 2 شکل ذیل، همجنسگرایی روا و بیاشکال است:
- عمل و رفتار همجنسگرایانه در ذات خود بیاشکال است و نتیجتاً هویت مبتنی بر آن نیز اخلاقاً پذیرفتنی است.
- علیرغم قباحت عمل همجنسگرایانه، در صورتی این رفتار یک عمل روا و درست است که در بستر و زمینهای قرار بگیرد که میتوان آن را هویت همجنسگرا نامید.
به نظر میرسد که استناد به مقولهی هویت، گرهای از مسئلهی همجنسگرایی نمیگشاید. روسپیگری و تنفروشی در برخی از کشورهای غربی کاملاً جنبهای هویتی دارد، تا حدی که روسپیها دارای صنف و سندیکا، قوانین حمایتی و حتی حقوق بیمهای و بازنشستگی هستند و عمل خود را نه یک تفنن یا تفریح بلکه شغلی شریف میانگارند که بخشی مهم از هویت و تشخص آنها را تشکیل میدهد. آیا این هویت روسپیگرانه میتواند توجیهکنندهی رفتار روسپیانه باشد؟ حتی اگر همجنسگرایی پدیدهای متفاوت از عمل لواط یا به قول غربیها sadomy باشد باز هم نمیتواند بهخودیخود حکم اخلاقی آن را تغییر دهد؛ چراکه:
- هیچ جا دلیلی اقامه نشده است که ثابت کند هویتی شدن یک عمل، توجیهکنندهی اخلاقی بودن آن خواهد بود.
- لازمهی هویت همجنسگرایانه، عمل جنسی همجنسگرایانه است، مگر اینکه ما تعریفی از این هویت ارائه دهیم که مستلزم کنشی خاص نباشد (امری که اگرچه محال نیست، اما بسیار دور از ذهن بوده و فایدهی عملی چندانی هم بر آن مترتب نیست).
سکولارسازی سکس
ظاهراً در قرن 18 و 19 میلادی مقولهی همجنسگرایی بیشتر در بستری سکولار تحلیل میشد و نه کلامی یا الهیاتی. در این دوران مهمترین استدلالهای سکولار، له یا علیه همجنسگرایی، سویهای پزشکی و طبی از جمله روانشناختی داشتند. این گفتمان با مباحثی حول محور دولت و نیاز آن به رشد جمعیت، سربازان خوب و خانوادههای سالم پیوند یافت. (14) البته این اتفاق بخشی کوچک از جریانی بزرگتر بود که اخلاق را سکولار مییافت و میخواست.
در همین راستا، یکی از پرسشهایی که برای من پس از مطالعهی مقالهی نراقی به ذهن متبادر شد این بود که اساساً رویکرد او به سرشت سکس چیست؟ او چه نگاهی به رابطهی دین و اخلاق، بالاخص اخلاق جنسی دارد؟ کسی که میداند برقراری رابطهی جنسی میان زن و مرد در همهی ادیان از جمله اسلام متضمن تشریفاتی مذهبی است، چگونه میتواند از هویت همجنسگرایانه و به تبع آن رابطهی جنسی دو همجنس دفاع کند، حال آنکه اساساً چنین تشریفاتی هرگز در هیچ دینی پیشبینی نشده است؟ آیا پیشنهاد نراقی این است که مسلمانان ازاینپس میان دو مرد یا دو زن خطبهی عقد نکاح جاری کنند و فقیهان هم متناسب با این رابطهی جدید، خطبه و فقه و حقوق و تکالیف و قوانین و حدود و مجازاتهایی تازه تنظیم کنند؟ ممکن است پاسخ نراقی به همهی این پرسشها مثبت باشد، ولی آنگاه مسئلهای غامضتر به میان میآید و آن اینکه آیا اساساً نگاه نراقی به رابطهی جنسی و مفاهیم متقارب آن چیست؟
ما میدانیم که در یک اخلاق عرفی، رفتارهای جنسی مبتنی بر تراضی طرفین ظاهراً بیاشکال است، اما در هیچیک از نظامات دینی چنین چیزی پذیرفتنی نیست. نگاه دین به رابطهی جنسی، نگاهی ویژه و پیچیده است که در قالب سادهی تراضی و توافق خلاصه نمیشود. به نظر میرسد که نراقی اگر بخواهد به رأی خود در باب همجنسگرایی وفادار بماند لازم است تا دستکم انواعی از زنا را اخلاقاً روا بداند؛ چراکه با نیمی از دلایل نراقی در روایی همجنسگرایی میتوان روایی زنا را با تقلا و تکلفی کمتر اثبات کرد. حال آنکه دین به ازدواج بهمثابه امری مقدس نگاه میکند که در خلال آن قرار است دو انسان با یکدیگر انس و الفت گیرند و انسانهایی چون خود را بدین جهان دعوت کنند. از منظر اجتماعی، عرفی و یا اخلاقیات سکولار، طبیعی است که فرق ازدواج شرعی و رابطهی آزاد جنسی در انجام یا عدم انجام مناسکی خاص است که ظاهراً فاقد ربط اخلاقی هستند. اگر ما تنها اخلاق، آن هم خوانشی فلسفی و فرادینی از آن را ملاک تحلیل برخی از روابط خاص از جمله روابط جنسی قرار دهیم در واقع دین را از شخصیترین امور انسانی هم حذف ساختهایم.
پینوشتها:
1- این نوشتهها را در اینجا میتوانید ببینید: https://www.facebook.com/arash.naraghiii
2-نراقی آرش (2014) سنتگرایی انتقادی در قلمرو دین. ص 1. قابل دریافت در: http://arashnaraghi.org
3________(2013) مصاحبه {با رادیو فردا}دربارهی اسلام و حقوق اقلیتهای جنسی. قابل مشاهده در:: http://arashnaraghi.org
4- برای اثبات این ادعا میتوانید این منبع مهم و دوجلدی را مطالعه یا دستکم تورق نمایید:
Habib Sammer (2010) Islam and homosexuality / Samar Habib, editor ; foreword by Parvez Sharma.Praeeger
5- ____(2013) اسلام و مسئلهی همجنسگرایی. ص 42. قابل مشاهده در: http://arashnaraghi.org
6- همان. ص 44
7- همان. ص 48
8-همان. ص 53
9- همان. ص 54
10- همان. صص 59-57
11- Hope. Debra A(2009) Contemporary Perspectives on Lesbian, Gay, and Bisexual Identities. Springer.p.8
12-Pickett, Brent, "Homosexuality", The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Spring 2011 Edition) ,Edward N. Zalta (ed.), URL = http://plato .stanford.edu /archives/spr2011/ entries/ homosexuality/.p. 8
The Scarecrow Press.p.172-173. Historical dictionary of homosexuality (2009) 13-Pickett, Brent
14- Pickett.2011.p.6
*مسعود صادقی. دانشجوی دکتری فلسفهی اخلاق
نظرات مخاطبان 10 15
۱۳۹۳-۰۳-۲۴ ۰۹:۵۷محمد 24 8
۱۳۹۳-۰۳-۲۴ ۱۱:۱۰علی 3 5
۱۳۹۳-۰۳-۲۴ ۱۲:۱۳آرش ایوبی 18 30
۱۳۹۳-۰۳-۲۴ ۱۲:۳۲غزل 17 14
۱۳۹۳-۰۳-۲۴ ۲۱:۱۱آرش 14 25
۱۳۹۳-۰۳-۲۵ ۰۱:۲۹میثم 17 8
۱۳۹۳-۰۳-۲۵ ۱۱:۳۶مسعود صادقی 14 12
۱۳۹۳-۰۳-۲۷ ۱۴:۱۵علی 11 18
۱۳۹۳-۰۳-۲۸ ۱۰:۴۸ 12 21
۱۳۹۳-۰۴-۱۰ ۱۵:۳۹مریم 3 5
۱۳۹۳-۰۵-۱۲ ۲۳:۵۱دانشجوی فلسفه علوم اجتماعی 9 2
۱۳۹۴-۰۹-۱۴ ۱۰:۲۵مهراد 0 4
۱۳۹۴-۰۹-۲۷ ۰۰:۳۳سینا 0 3
۱۳۹۴-۰۹-۲۷ ۰۰:۳۶سینا 1 4
۱۳۹۴-۰۹-۲۷ ۰۰:۳۸سینا 0 4